1- مسائل سیاسی: اگر
یک
ملتی نتواند هویت خود که همان زبان مادری و فرهنگ آن است را حفظ کند
مورد
تجاوز و تمسخر از جانب دیگر ملتها قرار می گیرد که این موضوع در
کشورهای
چند ملیتی مانند ایران خیلی ملموس تر است.این دلیل به خودی خود یک
دلیل
مناسب برای درک ضرورت تحصیل به زبان مادری است.
2- مسائل مربوط به روح و روان
انسان: بعنوان مثال یک فرد تورک زبان از زمان تولد گوشش به لغات تورکی
عادت کرده و با خانواده اش به زبان تورکی صحبت می کند و مسائل پیرامون خود
را با توجه به مفاهیم موجود در زبان مادری خود درک می کند ولی وقتی
شروع به آموختن زبان دیگری میکند و کل دوره تحصیل خود را با یک زبان غیر مادری
طی می کند دچار اشکالاتی در درک مطالب شده و در قیاس با افراد متکلم به
آن زبان غیر مادری عقب می ماند و استعدادهای او شکوفا نمی شود و مورد
تمسخر دیگران قرار می گیرد که این مسئله نیز بهمراه خود یک سری مشکلات را در
بر دارد مانند انکار هویت خود.
3- تبعیض نژادی: به عنوان مثال
در تبریز برای ارامنه که چند صد نفر بیشتر نیستند یک مدرسه وجود دارد که آنها
در آن به زبان مادری خود تحصیل می کنند ولی برای دانش آموزان تورک که فقط
در تبریز بیش از کل ارامنه داخل کشور هستند مدرسه ای به زبان مادری آنها
وجود ندارد. اگر این تبعیض نیست پس چیست؟! آیا این نسل کشی فرهنگی نیست؟
4- جلوگیری از به فراموشی سپرده شدن یک فرهنگ: هر ملتی به هر
زبانی که تکلم میکند دارای فرهنگ خاص خودش می باشد.به همین دلیل
نابودی یک زبان نابودی یک فرهنگ است و نابودی یک فرهنگ نابودی یک ملت است. با
توجه به این موضوع می توان عمق فاجعه را در ایران حدس زد.
این
دلایل برای یک انسان آگاه کافی است تا ضرورت زبان مادری را درک کند. به
امید روزی که به این مسائل بیشتر توجه شود و برای رفع آن تدبیری شود.
سلام
واقعا حق خواندن و نوشتن به زبان مادری را از تمام اقوام ایرانی غیر فارس گرفته اند. درورد بر شما که در راه کسب این حق مسلم مبارزه میکنید.